سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 زندگینامه ی حضرت استاد بِنیسی 

 

به نام خدا

 زندگینامه‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به قلم ایشان، قسمت 27:


... گفتم: «مادر من! من... بعد از این نمی‌گذارم [که دیگران] پیش تو یک حرف از مریضى دیگران و از جن و پرى و از ما به‏تران بگویند. اگر نتوانستم جلو دهانشان را بگیرم، همه‏‌شان را از خانه‏‌مان بیرون می‌کنم.»

     مادرم گفت: «نه؛ این خوبیّت ندارد؛ آن‌ها براى احوالپرسى من به این‌جا می‌آیند؛ نباید دلشان را بشکنیم. اگر چیزى به آن‌ها بگویى، ناراحت می‌شوند و پشت‌سر ما حرف، درست می‌کنند.»

     گفتم: «مادر! هر چه می‌خواهند، بگویند. من همین الان تصمیم خودم را گرفتم. نمی‌گذارم از آن حرف‌ها بزنند. اگر مهمانند، بیایند مثل آدم بنشینند و احوال تو را بپرسند و براى خوب‌شدن تو دعا کنند و بروند.»

     مادرم گفت: «نه شیرخدا!؛ این کار را نکن؛ براى آینده‌ات خوب نیست.»

     در همین گفتگو بودیم که درِ حیاتمان زده شد. بیچاره‌مادرم رنگش، مثل گج سفید شد. با این که نمی‌دانستیم پشتِ در چه کسى هست و که می‌خواهد این موقع صبح به خانه‌ی ما بیاید، مادرم کمى خودش را جمع‌وجور کرد و برادرم، یداللّه، را به گوشه‌ی اتاق برد و رو به من کرد [و] گفت: «شیرخدا! برو در را باز کن. ببین کِه است. اگر پدرت را بخواهند، بگو: "به کارخانه رفته است."»...


منبع: شیرخدای آذربایجان، ص 38 و 39.


مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/04/176/ .

کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir.


(نظرها (

تاریخ بارگزاری: یکشنبه 98/6/31

 

فهرست کل یادداشت‌های وبلاگ «یک لحظه با یک طلبه»

نکته ها از گفته ها
ابیات معنوی
ابیات مهدوی
شعر معنوی
نکات خواندنی درباره ی حضرت استاد بِنیسی
ابیات مهدوی
ابیات زیبا
پند پیران بر پوران (پسرانه ها)
پیام معنوی
ابیات معنوی
حرف های طِلایی (دخترانه ها)
یک درخواست از همراهان وبلاگم
[عناوین آرشیوشده]