|
||||
به نام خدا
در کوی ما شکستهدلی میخرند و بس مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشتهاند: لبیب عارف که از عابدان بود، نقل کرده است: «در جوانی، ماری را در خانهام دیدم که داشت به سوراخی فرومیرفت. دنبالهی بدنش را گرفتم و محکم کشیدم تا آن را بیرون آورم و بکُشم. مار دستم گزید و من آن را کشتم؛ آنگاه اثر زهرش در دستم آشکار شد و سرانجام، دستم خشک گردید. پس از مدّتی دست دیگرم و سپس پاهایم هم خشک شدند و از کار افتادند. چندان طول نکشید که چشمانم نابینا و زبانم لال شد. دیگر مانند چوب خشکی روی تخت افتاده بودم و فقط گوشهایم کار میکردند، که آن هم بلایی بود؛ چون سخنان زشت و ناگواری میشنیدم؛ ولی نمیتوانستم پاسخ دهم و رنج میبردم. چهبسیار اوقاتی که تشنه یا گرسنه میشدم و هیچ کس به من آب یا غِذا نمیداد و چهبسیار اوقاتی که سیر یا سیراب بودم و دیگران بهزور در گلویم آب یا غذا میریختند! چند سال از زندگیام، به این وضع گذشت که مرگ، بهتر از آن بود. روزی زنی از همسایهها آمد و از همسرم پرسید: "حال لبیب چگونه است و با او چه میکنید؟" او پاسخ داد: "نه خوب میشود تا خودش راحت شود و نه میمیرد تا ما راحت شویم!" و سخنان دیگری هم گفت و دریافتم که خانوادهام از وضع من به تنگ آمدهاند و آسایش خود را در مرگ من میبینند. دلم بینِهایت شکست و با عجز کامل در دلم با خدا مناجات کردم و نَجاتم را از او درخواست کردم. یکباره ضرباتی در همهی اعضای من پدید آمد و یک لحظه، درد شدید گرفتم؛ سپس آرام شدم و خوابم برد. هنگامی که بیدار شدم، آن دستم را که پیش از اعضای دیگرم خشک شده بود، روی سینهام دیدم و تکان دادم. دست دیگرم و پاهایم را هم حرَکت دادم. چشمانم را گشودم و دیدم که شب است. آهسته برخاستم، آرامآرام به حیات خانه رفتم و به آسمان نگاه کردم. چشمم به ماه و ستارهها افتاد و از دیدن آنها آنقدر خوشحال شدم که نزدیک بود روح از تنم جدا شود. بیاختیار به خدا گفتم: "یا قدیمَ الاِحسانِ! لَکَ الحَمدُ." [یعنی: ای کسی که از قدیم، نیکی میکنی! تو را سپاس.]؛ سپس سَجده کردم و شکر او را بهجا آوردم.» مشاهدهی داستانهای دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ . کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir.
|
پشتیبانی: وبگاه بِنیسیها
..........
شناسنامه ..........
.........
شناسنامهی وبلاگ ........
ردّ پای امروز: 15
مجموع عابران: 440849
........ مطالب بایگانیشده ........
زندگینامهی حضرت استاد بِنیسی
|